زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر سیدالشهدا علیه السلام
شاعر : یوسف رحیمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل
با سر رسیدهای بگو از پیکری که نیست از مصحف ورق ورق و پرپری که نیست
شبها که سر به سردی این خاک مینهم کو دست مهـربان نـوازشگـری که نیست
بـایـد بــرای شـسـتـن گــل زخـمهـای تـو باشد گلاب و زمزمی و کوثری که نیست
ای قــاری شـکـسـتـه دل رأس نـیـزه هـا! شایسته بود شـأن تو را منـبری که نیست
آزاد شـد شـریـعـه هـمـان عـصر واقـعـه یادش به خـیر ساقـی آب آوری که نیست
تشخیص چشم های تو در این شب کـبود میخواست روشنایی چشم تری که نیست
دستی کـشید عمه به این پلکها و گفـت: حالا شدی شبـیه همـان مـادری که نیست
حـتـی صـبـور قـافـلـه بـیصبـر میشـود با خاطرات خستهترین دختری که نیست
|